English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3969 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
by comparison U وقتی مقایسه می شوند
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
pitches U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
backgrounds U چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background U چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
key ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
cases U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
AUTOEXEC.BAT U فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
buffering U دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
prints U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
Startup folder U پرونده خاص در دیسک سخت که حاوی برنامه هایی است که خودکار اجرا می شوند وقتی که کار ویندوز را آغاز میکند
good riddance to bad rubbish <idiom> U وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
sans recours U عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
printed circuit U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit board U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
somewhen U در یک وقتی
some time U یک وقتی
some time or other U یک وقتی
until U تا وقتی که
until U وقتی که
ever since U از وقتی که
synchronism U هم وقتی
there is a time for everything U هرکاری وقتی
since U از وقتی که چون که
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
There is no time left . U دیگر وقتی نمانده
on request U وقتی که درخواست بشود
it never rains but it pours U وقتی که می ایدپشت سر هم می اید
do not go in an u. hour U وقتی که ساعت بداست نروید
i shudder to think U میلرزم وقتی بفکر می افتم
associated document U وقتی فایل را انتخاب می کنید
it wasdone in no time U اینکار چندان وقتی نبرد
lapped U زانوی کسی وقتی که می نشینند
lap U زانوی کسی وقتی که می نشینند
associated file U وقتی فایل را انتخاب می کنید
if [when] it comes to the crunch <idiom> U وقتی که موقعیت وخیم می شود [اصطلاح]
duopoly U وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
It was only when she rang up [called] that I realized it. U تازه وقتی که او [زن] زنگ زد من متوجه شدم.
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
token U یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
When the dust settles. U وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
souvenir U یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
demanded U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
When the shit hits the fan. <idiom> U وقتی که گند کاردر آمد. [اصطلاح رکیک ]
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
if [when] it comes to the crunch <idiom> U وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت [اصطلاح]
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
paper fed U که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
to blow hot and cold U وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
false U اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
in a pinch <idiom> U بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
good riddance <idiom> U وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
clears U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
up time U زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
switches U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
Thank goodness! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank God! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
clear U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
switch U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
clearest U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
peach and straddle U وقتی حریف از پشت بغل کرده پای او را از وسط پا می گیریم
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
He was utterly devastated when his wife left him. U وقتی که زنش او [مرد] را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
speech U که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
speeches U که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
circular U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circulars U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
permanent U حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
joint denial U تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
actions U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
opens U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
equivalence U تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
action U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
chains U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
scrolls U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupting U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
halt U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
notepad U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
permanent U رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
forms U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
halted U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
notepads U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
supersede U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseding U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseded U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
plugs U قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
pipeline U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
repetitive stress injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
pre- U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
repetitive strain injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
plug U قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
plugging U قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
pre U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
auto U امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
autos U امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
non volatile U رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
righting U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
cases U تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case U تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
right U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
hermaphroditus U پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
stacked U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
searched U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
DPA U روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
stack U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
searchingly U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
timeout U 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
Recent search history Forum search
2New Format
1من میخواهم بگویم پایت را خم نکن
1وقتی انسانها بر اساس دارایی اشان ارزیابی می شوند
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
3biotargeted
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com